۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

1. ها کردن


نام کتاب: ها کردن

نویسنده: پیمان هوشمندزاده

انتشارات: نشر چشمه


یه داستان پیوسته که 4 قسمت داره! "یک بارهم شده سوسن گوش بده" ،"مثلا بازی"،"سوراخ لحاف"، " ها کردن".

داستان از زاویه ی دید اول شخص نقل میشه. یه آدم شهری که داره روزمرگیهاشو بیان میکنه. یعنی رسما داره با خودش حرف میزنه. توصیفاتش خیلی جالبه! خیلی دقیق و مو به مو! مخصوصا یه جایی که داره تو زمان به عقب بر میگرده رو جوری تصویر کرده که قشنگ انگار داری یه فیلمو رو دور کند به عقب برمیگردونی ؛ یا یه جای دیگه که داره از توی چشمی در نگاه میکنه توصیفش فوق العاده است. ولی خوب در کل حرف خاصی واسه گفتن نداشت. یه داستان روان که موضوع نداره. اینم یه تیکه از داستان "ها کردن" :

"وقتی کف دستم عرق می‌کند، می‌فهمم که گرمش شده. دستم را که باز می‌کنم، خودش را به خواب می‌زند. یعنی که باید نازش را بکشم. ناز کشیدن‌شان با آدم‌ها فرق می‌کند. بین پرستوها، فوت کردن یعنی ناز کشیدن. ولی دوست ندارند که زیاد نازشان را بکشی. اگر دوبار پشت ِ سر ِ هم نازکشی کنی، یعنی یک شوخی خیلی بد. آن‌قدر بد که وقتی پرسیدم، حتی خجالت می‌کشید بگوید.
فقط گفت: «یه بار در میون نازمو بکش.»
با انگشت آرام می‌زنم کف دستم. چشمش را باز نمی‌کند. خیلی ملایم فوتش می‌کنم. یواشکی نگاه می‌کند و بعد یک دفعه غَش غَش می خندد. به خیال خودش به من کلک زده. این کار بین پرستوها یک شوخی خیلی‌خیلی بامزه است."
(صفحه‌ی 56 و 57 کتاب.)

۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

....

اینجا قراره بشه کتابخونه ی من! یه کتابخونه ی مجازی!